جهاد
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین جمله ی خطبه را که می خوانم آتشی در درونم شعله ور می شود. آتشی که عطش آموختن و حیرت را در وجودم بیشتر و بیشتر می کند.
چندین بار این خطبه را خوانده ام و در مورد محتوایش اندیشیده ام. اما باز هم فکر می کنم که نتوانسته ام آنچنان که باید آن را درک کنم.
”الجهاد باب من ابواب جنه“
چه شروع باصلابت و زیبایی، چه کسی جز علی (علیه السلام) میتوانسته جهاد را اینگونه توصیف کند و آن را دری از درهای بهشت معرفی کند. دری که خداوند آن را برای اولیای خاصش گوشوده است. دری که علی (علیه السلام) آن را به لباس تقوا و پرهیزگاری تشبیه کرده است.
شاید درک این مطلب با خواندن ادامه ی خطبه و رسیدن به مفهوم حیرت انگیز ”وای بر مرد مسلمانی که در سرزمین او و در زیر پرچم اسلام بر زنی ذمی حمله شود و مرد مسلمان از آن جلو گیری نکند“ راحت تر شود.
ما جهاد را چگونه معنا می کنیم؟!
آیا جهاد فقط حمایت از جان و ناموس مسلمانان است یا سرزمین های اسلامی را نیز شامل میشود.!؟
جهاد چه معنای عمیقی دارد معنایی به وسعت تمامی سرزمین های اسلامی یا به وسعت تمام جهان.
طبق فرمایش علی (علیه السلام) همه می نشینند و منتظر می مانند تا بقیه به وظیفه شان عمل کنند.
اگر در هشت سال دفاع مقدس نیز جوانان ما می نشستند و منتظر بقیه می ماندند، آیا نامی از اسلام در ایران عزیزمان باقی می ماند؟
اگر جوانان ایرانی در خانه هایشان می نشستند و نسبت به اتفاقات سوریه و حملات داعش بی تفاوت بودند. آیا ما این آرامش و امنیت را در منطقه داشتیم؟
به نظر من همه نمی توانند معنای واقعی جهاد در راه خدا را درک کنند. جهادی که نهایت نهایتش ”یرزقون عند ربهم“ است. چه پاداش عظیمی، و چه تفسیر زیبایی ”الجهاد باب من ابواب جنه“