یادداشت‌های چند خانم طلبه

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

محرم کودکی‌هایم!

13 شهریور 1398 توسط هدف، رسیدن به خداست.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»

محرم کودکی‌هایم را در ذهن کنکاش می‌کنم. می‌خواهم خاطرات آن روزها را بنویسم. خاطرات زیبایی به یادم می‌آید.

محرم که می‌شد، شب‌ها مادرم دستم را می‌گرفت و راهی حسینه می‌شدیم. دسته‌های زنجیرزنی از همان روزهای اول در خیابانِ نزدیک هر حسینه تشکیل می‌شد و دقایقی با مداحی شروع به زنجیر‌زدن می‌کردند و مردان و زنان، نظاره‌گر سینه می‌زدند و در آخر همگی پشت‌ سَرِ دسته به داخل حسینیه می‌رفتند.

هفت، هشت‌ساله بودم. آن زمان صبح و عصر مدرسه می‌رفتیم. عصرها زنگ تعطیلی که زده می‌شد با سرعت از مدرسه خارج می‌شدیم و خودمان را به حالت دو به محل تعزیه می‌رساندیم. 

شرکت در تعزیه جزء لاینفک آن روزهایم بود. بیشتر از دیدن اسب‌ها به وجد می‌آمدیم. البته ما بچه‌ها، در تعزیه‌ی روز دهم به اوج هیجان می‌رسیدیم. آن زمان که در نمایش، امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا به صورت طی‌الارض از کربلا به هندوستان، برای کمک به سلطان قیس که مورد حمله‌ی شیر واقع شده، می‌رود و شیر امام را که می‌بیند سلطان را رها کرده و دورتادور امام می‌گردد و او را نوازش می‌کند.

در پایانِ تعزیه هم وقتی خیمه‌ها را آتش می‌زنند، این شیر می‌آید و بر سَرْزَنان به یزیدیان حمله می‌کند. شیری که گر چه می‌دانستیم انسانی در لباس شیر است ولی باز از ابهت آن می‌ترسیدیم و از این که با امام کاری ندارد، دوستش داشتیم.

حتی حالا که می‌نویسم هم آن صحنه‌ها را دوست دارم و اشک‌هایم جاری است، اما این نمایش‌ها که در تعزیه‌ی شهر ما هنوز هم رواج دارد از تحریفات واقعه‌ی کربلا است و برای اثرگذاری بیشتر بر مردم در نسل سوم مقاتل آورده شده است.

از دیگر خاطرات ماندگارِ آن روزها برای من صبح نهم و شب دهم محرم است؛ همگی پشت دسته‌های عزاداری و زنجیرزنی راه می‌افتادیم و دسته‌ها در وسط شهر به هم می‌رسیدند و یکی می‌شدند و به سمت گلزار شهدا می‌رفتند. صبح نهم پس از ساعتی، زنجیرزنی تمام می‌شد و مردم به سمت حسینیه‌ها برای روضه برمی‌گشتند اما شب دهم همه در کنار مزار عزیزانشان می‌ماندند و خیرات می‌کردند که خب این هم برای ما بچه‌ها حال و هوای خاص خودش را داشت. 

البته چند سالی است که رسم شب دهم به همّت امام جمعه‌ی شهر از بین رفته چرا که شب دهم محلی برای تجمع مردان و زنان در کنار هم می‌شد و مردم برای رفتگان خود گریه و زاری می‌کردند و عملا شهادت سید‌الشهدا (علیه‌السلام) کم‌رنگ می‌شد.

خاطرات کودکی من زیباست، البته نه همه‌ی آن‌ها، اما دوست دارم فقط زیبایی‌ها را به یاد آورم همان‌طور که در واقعه‌ی عاشورا وقایع نفرت‌باری رخ داد اما انسان زیبانگری چون زینب‌کبری (سلام‌الله‌علیها) خطاب به یزیدیان کافر می‌گوید:

«و مارأیتُ اِلّا جَمیلا؛ هیچ چیز به جز زیبایی ندیدم».

«وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ؛ و کسانی که ستم ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖﮔﺎهی ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺸﺖ؟!».

(الشعراء، آیه27۷) 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: تحریفات عاشورا تعزیه حسینیه خطبه حضرت زینب (س) در کوفه زنجیرزنی عزاداری محرم

موضوعات: روزانه‌نوشت لینک ثابت

نظر از: http://yakashefalkroob.kowsarblog.ir/کرامت-وجودی-انسان-1 [بازدید کننده]
http://yakashefalkroob.kowsarblog.ir/کرامت-وجودی-انسان-1
5 stars

با سلام و احترام . خوب بود التماس دعا به وبلاگ من هم نگاهی بیندازید نظرات شما را می پذیرم.

1398/06/14 @ 15:15
پاسخ از: هدف، رسیدن به خداست. [عضو] 
  • هدف، رسیدن به خداست.

سلام عزیزم، ممنونم
چشم حتما در اسرع وقت

1398/06/14 @ 18:05


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یادداشت‌های چند خانم طلبه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آرامش
  • آرامش
  • اجتماعی
  • امام زمان
  • انرژی مثبت
  • بدون موضوع
  • تأثیرگذاری مثبت
  • تفکر مثبت
  • روانشناسی تفاوت زنان و مردان
  • روزانه‌نوشت
  • سبک زندگی
  • شهدا
  • عشق
  • عفاف و حجاب
  • معرفی کتاب
  • کوتاه نوشته

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس