تدریس آزمایشی
امروز یکی از بهترین روزهای زندگی ام بود.
بهترین اتفاق دوران تحصیلم که همیشه منتظر آن بودم اتفاق افتاد. می توانم بگویم یکی از طلایی ترین لحظاتی بود که به کمک یکی از بهترین اساتید حوزه مان رقم خورد و یکی از آرزوهایم به واقعیت پیوست.
با آنکه مضطرب بودم اما با تمام وجودم تلاش کردم تا اولین تدریسم را صادقانه به انجام برسانم، چون مطمئن بودم از استاد عزیزی که از صمیم قلب از طلبه هایش حمایت می کند و کاستی هایشان را گوشزد می کند تا آن ها را برطرف کنند. با آنکه اولین تدریس آزمایشی این طلبه ی ناشی خیلی هم خوب از آب در نیامده بود.
اما می توانم با جدیت تمام بگویم؛ یک قدم به رویاهایم نزدیکتر شده ام و نور امیدی در دلم تابید و برای اولین بار از عمق وجودم احساس خوشحالی کردم.
امروز برای اولین بار تمام مطالبی را که در مورد خطبه ی جهاد در نهج البلاغه (خطبه ی 27) خوانده بودم را توضیح دادم. و توانستم بخشی از دِینم را نسبت به نهج البلاغه و انتشار آن ادا کنم. امیدوارم بتوانم همیشه در این راه ثابت قدم باشم. و نه تنها نهج البلاغه را به نحو احسن یاد بگیرم بلکه به نحو احسن تر با عمق وجودم تمامی مطالب و مفاهیم زیبای آن را درک کنم.
با تشکر از استاد عزیز و گرامی ام سرکار خانم رحمانی